اگر رَفتار را پاسخی بدانیم که شخص به انگیزه بیرونی میدهد یا آن را واکنشی بدانیم که در برابر یک عمل یا کنش بیرونی از شخص سر میزند، آنگاه ارزیابی چگونگی رفتارهای حرفهای و شغلی را میتوان با ارجاع به امور بیرونی ارزیابی کرد و سنجید. از پیچیدگی فرایندهای ذهنی، گستردگی مناسبات کنشگری ذهن و عین، دانش، تجربه و نگرش شخص در ترسیم درست و غلط رفتارها که بگذریم ناچار باید به قواعد برگرفته از محیط تن سپرد و دل داد. انسان میتواند حتی بدون به کار بردن هیچ کلامی و صرفاً با زبان بدن مفهومی را منتقل کند و این مسئله از فرایندهای طی شده در ذهن نشات میگیرد.
رفتار عبارت از حرکتی است که برای مقابله بهتر یا همسو شدن و در واقع «مدیریت» خویش در شرایط مختلف یابطن اتفاقات پیرامون به صورت آگاهانه صورت میگیرد و به عنوان مفهومی فراگیر است. رفتار همچنین دربرگیرنده حرکاتی از جمله« پندار، گفتار، كردار، موضعگیری، اظهارنظر، عقیده مندی، انتخاب، برداشت، هدفگذاری، تصمیمم گیری و پوشش، فخامت و ادب یا مخالف آن در کلام، و...» است. رفتار، تنها ابزار غیر ذاتی و آموخته و در دسترس و تحت اختیار شخص برای مدیریت خویش در هر وضعیت و موقعیت محسوب میشود.
متعلقات«من»در این تعریف از«خویش» نهفته است. برای همین «من» در اجتماع و حرفه یک مفهوم گسترش یابنده است. لباس من، خانواده من، پدر و مادر من، تا شغل من، غرفۀ من شرکت من، و متعلقات بسیار دیگری از من، که معرف خویش شخص است.
آراستگی، نظم، ادب رفتاری، ادب کلامی، لباس، نوع و نحوۀ پذیرایی، و اشیای پیرامون که هر کدام میتواند نشانی از یک یا چند ویژگی از «من» باشد و آن را برای مخاطب افشا کند.
برخی از موارد پیش گفته به منزلۀ رفتار پایهای از «من» جامعترین و کلیترین نوع رفتار یا تعیینکننده ساختار کلی سایر رفتارها است که موجب پایهریزی سلسلۀ رفتارهای متعدد دیگر میشود.
رفتارهای ناشی از قدرت روح و روان نظیر«تمایل به خوشگذرانی یا اعتقاد به شکست ناپذیری»، قابلیت شکل گیری در «من» دارد. مهمترین رفتار پایهای نیز شامل «نگرش» میشود که نمونه رفتارهای پایهای گفتهشده جزئی از آن هستند.
در آوردگاههایی مانند نمایشگاههای حرفهای، صنعتی و شغلی، من شخص مبدل به من شرکت و هویت خویشتن فرد به هویت سازمانی او بدل میشود. من فردی شخص در کلیت من اجتماعی- شخصی او استحاله میشود.
من شخص در چنین جایگاهی میخواهد «من» دیگران را کشف کند و«من» خود را به او یا آنها نمایش دهد. این نوع از کنشگری ذهنی- عینی از نخستین سالهای زندگی، که شخص نظارهگر کارهای دیگران بوده؛ و کوشیده تا آنچه را که مشاهده کرده تفسیرکند. در سراسر زندگی؛ شخص، مشغول مطالعه دیگران است. انسان، شیوه رفتار دیگران را تعمیم میدهد تا بتواند، آنچه که انجام خواهند داد را پیشبینی و توجیه کند.
رفتار، امری تصادفی نیست؛ بلکه معلول است و در جهتی میل میکند که فرد (بر اساس مقولاتی مانند منفعت، زیان، خوش آیندی، بد آیندی و... )، آن را باور دارد. بدیهی ست که اشخاص، با هم متفاوتاند. آنهایی که در وضعیت یکسان، قرار میگیرند؛ کار مشابهی، انجام نمیدهند؛ ولی، ثبات رویۀ فردی، منشأ رفتار شخصی همه افراد است.
ثبات رویه در رفتار، اهمیت بسیار زیادی دارد؛ زیرا، بر اساس آن، میتوان رفتارهای تجاری، فرهنگی و سیاسی اشخاص را پیشبینی کرد. ثبات رویه در رفتار تابع نوعی نظم بوده و سازمان یافته است، رفتار دیگران، قابل پیشبینیست (البته، پیشبینیها، صد در صد درست از آب در نمیآید). اما عموماً، رفتارها را میتوان پیشبینی کرد و تحقیق سیستماتیک دربارۀ رفتار، وسیله یا روشی، برای پیشبینیهای محتمل و معقول است.
آنچه از منِ او صادر میشود، در رفتار حرفهای او قابل مشاهده ، ارزیابی و مطالعه است. این آن چیزی است که در بازارهای مدرن، تجار مدرن میخواهند به آن دست یابند. که البته با شناخت طرفهای تجاری این کار شدنی است. بدون شک کسانی که در حرفۀ خود موفقیتهای چشمگیرکسب میکنند، منهای اجتماعی- شغلی و ویژگیهای رفتاری و عملکردی مهمی دارند.
اصول رفتار یا اخلاق حرفهای را نمیتوان به چند مورد خاص محدود کرد، زیرا این موضوع آنقدر گسترده است که بسیاری از ویژگیهای شخصیتی و شغلی را میتوان جزء اصول اخلاق حرفهای در نظر گرفت.
رفتار حرفهای چیست؟
برای اینکه بتوان اصول یک موضوع مشخص را یاد گرفت ابتدا باید مفهوم اصلی همان موضوع را درک کرد. برای مثال زمانی که صحبت از اصول رفتار یا اخلاق حرفهای به میان میآید ابتدا باید با مفهوم رفتار حرفهای آشنا شد. منظور از رفتار یا اخلاق حرفهای؛ مجموعهای از معیارها و ویژگیهای شخصیتی، شغلی و حتی اجتماعی «من» خود یا من اوست که باعث موفقیت شما یا دیگری شده است.
مسئولیت پذیری، یکی از مهمترین معیارها و اصول اخلاق حرفهای؛ مسئولیتپذیری است. کسی که در قبال وظایف محول شده به او متعهد باقی نمیماند، کارهای خود را تا به انتها و به درستی انجام نمیدهد و یا اینکه مسئولیت نتیجه کسب شده را نمیپذیرد؛ فاقد مسئولیت پذیری است. اصطلاحا نمیتوان روی او حساب کرد.
کسب مهارت و دانش مرتبط در تعریف من حرفهای بسیار نافذ است. بنابراین به عنوان یکی دیگر از اصول رفتار حرفهای میتوان به داشتن مهارت و دانش مرتبط و کافی با حرفه اشاره کرد.
منظم بودن از اصول بسیار مهم زندگی حرفهای و شغلی است. برای اینکه بتوانید شخصی حرفهای درکارتان باشید باید نظم و انضباط را به زندگی شغلی خود وارد کنید و از بینظمی در محیط و ترتیب کارها جلوگیری کنید.
چارچوبهای اخلاق حرفهای، به این معناست که چارچوبهایی را برای برقراری روابط کاری در نظر بگیرید و به آنها پایبند باشید. محیط شغلی را با محافل دوستانه یا خانوادگی اشتباه نگیرید.
روحیه کار تیمی، رسیدن به موفقیت وابسته به انجام کارهای تیمی است. هیچ کس به تنهایی موفق نیست. فروتن و مشتاق یادگیری، حتما اشخاصی را میشناسید که در معرفی خود، صحبت کردن دربارۀ تواناییها و جایگاه شغلی که دارد؛ اغراق میکند. این گروه از اشخاص خود را فراتر از آنچه که هستند نشان میدهند، به همین علت در مقابل یادگیری مهارتهای جدید مقاومت میکنند.و به همین دلیل هم از دیگران عقب میمانند. اگر فروتن و مشتاق یادگیری باشند، همواره بهروز و موفق خواهند بود.
کنترل هیجانات، کارآمدی در کنترل هیجانات باعث میشود در برخورد با موضوعات مختلف به یکباره عصبانی نشوید، رفتاری نامناسب با دیگران نداشته و بر احساسات و هیجانات خود کنترل داشته باشید. در غیر این صورت دیگران در تنظیم روابطکاری با شما مشکل خواهند داشت و حتما دیگری را به شما ترجیح خواهند داد.
ایده پردازی، برای رسیدن به موفقیت یا تداوم آن درهرجایگاه شغلی ضروری است. حتی اگر تمامی وظایف شما با شرح جزئیات به شما ابلاغ شده باشد بازهم میتوانید با خلاقیت ایدهپردازی کنید ونتایج بهتری کسب کنید.
چشم انداز، آیا شما برای کسب و کارتان آینده دور یا نزدیکی را تصور میکنید؟ برای چند سال آینده، اهدافی را در نظر گرفتهاید؟ این همان پیشران شما در فعالیت شماست. کسی که آیندهای را برای شغل خود تصور نمیکند، دیر یا زود از مسیر درست منحرف خواهد شد.
ظاهر مناسب، ظاهر حرفهای بهتر است میان طرز لباس پوشیدن و آراستگی ظاهری خود در محیط کاری با جاهای دیگر تفاوت قایل باشید. تمرکز، افکار و وقت خود را صرف آراستگی ظاهری که مناسب محیط کاری نیست، نکنید.
حد و حریم خصوصی، برخی افراد بنا به دلایل مختلف مانند داشتن روحیهای کنجکاو، عادت به دخالت کردن در زندگی دیگران و غیره…، به حریم خصوصی همکاران خود احترام نمیگذارند. در نتیجه به واسطه مشکلات جدی که در محیط کاری برایشان ایجاد میشود، فرصت رسیدن به موفقیت را از دست میدهند. آنچه که شما میخواهید دیگران شما را آنطور بشناسند، «منِ» شما نزد دیگران است. در محیط کارتان ویژگیهای پیش گفته را یرای دیگران به نمایش بگذارید. این یک منِ پیرایش شده، و آرایش شده از شماست.
توصیه میکنم برای بیشتر دانستن در این باره کتابهای « زمینه روانشناسی هیلگارد-جلد اول-اتکینسون-ترجمه براهنی و همکاران-تهران-نش رشد-۱۳۸۱،آسیبشناسی روانی-حسین آزاد-تهران-نشر بعثت-۱۳۶۷، تاریخ روانشناسی نوین-دوان. پی. شولتز-ترجمه سیف-تهران -نشر دوران» را ورق بزنید.
اگر رَفتار را پاسخی بدانیم که شخص به انگیزه بیرونی میدهد یا آن را واکنشی بدانیم که در برابر یک عمل یا کنش بیرونی از شخص سر میزند، آنگاه ارزیابی چگونگی رفتارهای حرفهای و شغلی را میتوان با ارجاع به امور بیرونی ارزیابی کرد و سنجید.
از پیچیدگی فرایندهای ذهنی، گستردگی مناسبات کنشگری ذهن و عین، دانش، تجربه و نگرش شخص در ترسیم درست و غلط رفتارها که بگذریم ناچار باید به قواعد برگرفته از محیط تن سپرد و دل داد. انسان میتواند حتی بدون به کار بردن هیچ کلامی و صرفاً با زبان بدن مفهومی را منتقل کند و این مسئله از فرایندهای طی شده در ذهن نشات میگیرد.
رفتار عبارت از حرکتی است که برای مقابله بهتر یا همسو شدن و در واقع «مدیریت» خویش در شرایط مختلف یابطن اتفاقات پیرامون به صورت آگاهانه صورت میگیرد و به عنوان مفهومی فراگیر است. رفتار همچنین دربرگیرنده حرکاتی از جمله« پندار، گفتار، كردار، موضعگیری، اظهارنظر، عقیده مندی، انتخاب، برداشت، هدفگذاری، تصمیمم گیری و پوشش، فخامت و ادب یا مخالف آن در کلام، و...» است. رفتار، تنها ابزار غیر ذاتی و آموخته و در دسترس و تحت اختیار شخص برای مدیریت خویش در هر وضعیت و موقعیت محسوب میشود.
متعلقات«من»در این تعریف از«خویش» نهفته است. برای همین «من» در اجتماع و حرفه یک مفهوم گسترش یابنده است. لباس من، خانواده من، پدر و مادر من، تا شغل من، غرفۀ من شرکت من، و متعلقات بسیار دیگری از من، که معرف خویش شخص است.
آراستگی، نظم، ادب رفتاری، ادب کلامی، لباس، نوع و نحوۀ پذیرایی، و اشیای پیرامون که هر کدام میتواند نشانی از یک یا چند ویژگی از «من» باشد و آن را برای مخاطب افشا کند.
برخی از موارد پیش گفته به منزلۀ رفتار پایهای از «من» جامعترین و کلیترین نوع رفتار یا تعیینکننده ساختار کلی سایر رفتارها است که موجب پایهریزی سلسلۀ رفتارهای متعدد دیگر میشود.
رفتارهای ناشی از قدرت روح و روان نظیر«تمایل به خوشگذرانی یا اعتقاد به شکست ناپذیری»، قابلیت شکل گیری در «من» دارد. مهمترین رفتار پایهای نیز شامل «نگرش» میشود که نمونه رفتارهای پایهای گفتهشده جزئی از آن هستند.
در آوردگاههایی مانند نمایشگاههای حرفهای، صنعتی و شغلی، من شخص مبدل به من شرکت و هویت خویشتن فرد به هویت سازمانی او بدل میشود. من فردی شخص در کلیت من اجتماعی- شخصی او استحاله میشود.
من شخص در چنین جایگاهی میخواهد «من» دیگران را کشف کند و«من» خود را به او یا آنها نمایش دهد. این نوع از کنشگری ذهنی- عینی از نخستین سالهای زندگی، که شخص نظارهگر کارهای دیگران بوده؛ و کوشیده تا آنچه را که مشاهده کرده تفسیرکند. در سراسر زندگی؛ شخص، مشغول مطالعه دیگران است. انسان، شیوه رفتار دیگران را تعمیم میدهد تا بتواند، آنچه که انجام خواهند داد را پیشبینی و توجیه کند.
رفتار، امری تصادفی نیست؛ بلکه معلول است و در جهتی میل میکند که فرد (بر اساس مقولاتی مانند منفعت، زیان، خوش آیندی، بد آیندی و... )، آن را باور دارد. بدیهی ست که اشخاص، با هم متفاوتاند. آنهایی که در وضعیت یکسان، قرار میگیرند؛ کار مشابهی، انجام نمیدهند؛ ولی، ثبات رویۀ فردی، منشأ رفتار شخصی همه افراد است.
ثبات رویه در رفتار، اهمیت بسیار زیادی دارد؛ زیرا، بر اساس آن، میتوان رفتارهای تجاری، فرهنگی و سیاسی اشخاص را پیشبینی کرد. ثبات رویه در رفتار تابع نوعی نظم بوده و سازمان یافته است، رفتار دیگران، قابل پیشبینیست (البته، پیشبینیها، صد در صد درست از آب در نمیآید). اما عموماً، رفتارها را میتوان پیشبینی کرد و تحقیق سیستماتیک دربارۀ رفتار، وسیله یا روشی، برای پیشبینیهای محتمل و معقول است.
آنچه از منِ او صادر میشود، در رفتار حرفهای او قابل مشاهده ، ارزیابی و مطالعه است. این آن چیزی است که در بازارهای مدرن، تجار مدرن میخواهند به آن دست یابند. که البته با شناخت طرفهای تجاری این کار شدنی است. بدون شک کسانی که در حرفۀ خود موفقیتهای چشمگیرکسب میکنند، منهای اجتماعی- شغلی و ویژگیهای رفتاری و عملکردی مهمی دارند.
اصول رفتار یا اخلاق حرفهای را نمیتوان به چند مورد خاص محدود کرد، زیرا این موضوع آنقدر گسترده است که بسیاری از ویژگیهای شخصیتی و شغلی را میتوان جزء اصول اخلاق حرفهای در نظر گرفت.
رفتار حرفهای چیست؟
برای اینکه بتوان اصول یک موضوع مشخص را یاد گرفت ابتدا باید مفهوم اصلی همان موضوع را درک کرد. برای مثال زمانی که صحبت از اصول رفتار یا اخلاق حرفهای به میان میآید ابتدا باید با مفهوم رفتار حرفهای آشنا شد. منظور از رفتار یا اخلاق حرفهای؛ مجموعهای از معیارها و ویژگیهای شخصیتی، شغلی و حتی اجتماعی «من» خود یا من اوست که باعث موفقیت شما یا دیگری شده است.
مسئولیت پذیری، یکی از مهمترین معیارها و اصول اخلاق حرفهای؛ مسئولیتپذیری است. کسی که در قبال وظایف محول شده به او متعهد باقی نمیماند، کارهای خود را تا به انتها و به درستی انجام نمیدهد و یا اینکه مسئولیت نتیجه کسب شده را نمیپذیرد؛ فاقد مسئولیت پذیری است. اصطلاحا نمیتوان روی او حساب کرد.
کسب مهارت و دانش مرتبط در تعریف من حرفهای بسیار نافذ است. بنابراین به عنوان یکی دیگر از اصول رفتار حرفهای میتوان به داشتن مهارت و دانش مرتبط و کافی با حرفه اشاره کرد.
منظم بودن از اصول بسیار مهم زندگی حرفهای و شغلی است. برای اینکه بتوانید شخصی حرفهای درکارتان باشید باید نظم و انضباط را به زندگی شغلی خود وارد کنید و از بینظمی در محیط و ترتیب کارها جلوگیری کنید.
چارچوبهای اخلاق حرفهای، به این معناست که چارچوبهایی را برای برقراری روابط کاری در نظر بگیرید و به آنها پایبند باشید. محیط شغلی را با محافل دوستانه یا خانوادگی اشتباه نگیرید.
روحیه کار تیمی، رسیدن به موفقیت وابسته به انجام کارهای تیمی است. هیچ کس به تنهایی موفق نیست. فروتن و مشتاق یادگیری، حتما اشخاصی را میشناسید که در معرفی خود، صحبت کردن دربارۀ تواناییها و جایگاه شغلی که دارد؛ اغراق میکند. این گروه از اشخاص خود را فراتر از آنچه که هستند نشان میدهند، به همین علت در مقابل یادگیری مهارتهای جدید مقاومت میکنند.و به همین دلیل هم از دیگران عقب میمانند. اگر فروتن و مشتاق یادگیری باشند، همواره بهروز و موفق خواهند بود.
کنترل هیجانات، کارآمدی در کنترل هیجانات باعث میشود در برخورد با موضوعات مختلف به یکباره عصبانی نشوید، رفتاری نامناسب با دیگران نداشته و بر احساسات و هیجانات خود کنترل داشته باشید. در غیر این صورت دیگران در تنظیم روابطکاری با شما مشکل خواهند داشت و حتما دیگری را به شما ترجیح خواهند داد.
ایده پردازی، برای رسیدن به موفقیت یا تداوم آن درهرجایگاه شغلی ضروری است. حتی اگر تمامی وظایف شما با شرح جزئیات به شما ابلاغ شده باشد بازهم میتوانید با خلاقیت ایدهپردازی کنید ونتایج بهتری کسب کنید.
چشم انداز، آیا شما برای کسب و کارتان آینده دور یا نزدیکی را تصور میکنید؟ برای چند سال آینده، اهدافی را در نظر گرفتهاید؟ این همان پیشران شما در فعالیت شماست. کسی که آیندهای را برای شغل خود تصور نمیکند، دیر یا زود از مسیر درست منحرف خواهد شد.
ظاهر مناسب، ظاهر حرفهای بهتر است میان طرز لباس پوشیدن و آراستگی ظاهری خود در محیط کاری با جاهای دیگر تفاوت قایل باشید. تمرکز، افکار و وقت خود را صرف آراستگی ظاهری که مناسب محیط کاری نیست، نکنید.
حد و حریم خصوصی، برخی افراد بنا به دلایل مختلف مانند داشتن روحیهای کنجکاو، عادت به دخالت کردن در زندگی دیگران و غیره…، به حریم خصوصی همکاران خود احترام نمیگذارند. در نتیجه به واسطه مشکلات جدی که در محیط کاری برایشان ایجاد میشود، فرصت رسیدن به موفقیت را از دست میدهند. آنچه که شما میخواهید دیگران شما را آنطور بشناسند، «منِ» شما نزد دیگران است. در محیط کارتان ویژگیهای پیش گفته را یرای دیگران به نمایش بگذارید. این یک منِ پیرایش شده، و آرایش شده از شماست.
توصیه میکنم برای بیشتر دانستن در این باره کتابهای « زمینه روانشناسی هیلگارد-جلد اول-اتکینسون-ترجمه براهنی و همکاران-تهران-نش رشد-۱۳۸۱،آسیبشناسی روانی-حسین آزاد-تهران-نشر بعثت-۱۳۶۷، تاریخ روانشناسی نوین-دوان. پی. شولتز-ترجمه سیف-تهران -نشر دوران» را ورق بزنید.