شب همیشه داستان رازآلود خودش را دارد و دلچسبتر از همه، رانندگی در جادههای شبیست که تا سحر با تو همسفر است . ستارههایی همراز و همسفرتو هستند که هیچ زمانی در آسمان دودزده و مهآلود شهر این همه جلوه و شکوه را ندیدهای. به آهستگی می رانی. ناگاه از کناراتومبیلت با سرعت زیادی رد میشوند و تو را از رویاهایت دور میکنند . تازه شهر، شهرفرنگِ است و چه زیباست چراغهای رنگارنگ پشت کامیونهایی که سنگین، خستگیشان را تا دل شهر میکشند و زمین میگذارند تا خریداران با مصرف کالاهای دلخواه خستگی از تن به در کنند. کامیونها راه را با چراغهای پرزرق و برقشان نشانت میدهند و دور میشوند. آنقدرها دور که دوباره در تاریکی و تنهایی جاده گم می شوند.