تبلیغات وقتی میتواند یک امر اجتماعی باشد که در فرم و محتوا حد مشترک ساختاری در اجتماع را به اشتراک در منافع تبلیغات بدل کند. اگر تعریف«گرامشی» از دولت را بپذیریم که آن را جمع جامعه سیاسی و جامعه مدنی میداند، آنگاه باید نتیجه گرفت که در ایران و در حال حاضر دولت در دو رکن خود قادر به تشخیص حد مشترک منافع، اندیشه، عمل و پیوندها و مناسبات بین دو رکن نیست.